خردمند همیشه تغییر می دهد اندیشه ی خود را. نادان هرگز.
چون تو خود کنی اختر خویش را بد مدار از فلک چشم نیک اختری را
برای ساختن خود هیچ وقت دیر نیست. اگر یک لحظه خوب دقت کنیم می بینیم که مشکلات دنیا در برابر اندیشه های بزرگ ما خیلی کوچک هستند. پس بیایید که با فکر کردن بر مشکلات خود غلبه کنیم.
ارزشیابی محتوای برنامه های درسی آموزش عا لی
(ملاک ها و استانداردها)
ستارجوانمردی[1]
چنور جوانمردی[2]َ
دکتر هادی پور شافعی[3]
چکیده
برنامه های درسی از ارکان اساسی و حیاتی نظام آموزش عالی به شمارمی آیند. برنامه ها، بایستی اهداف گسترده ای را اعم ازاجتماعی، فرهنگی، سیاسی ،علمی اخلاقی و فکری تحت پوشش قرار دهند. لیکن ارزیابی نتایج حاصل از تحقق این اهداف همواره از مسایل اساسی آموزشی بوده و هست و این پرسش را مطرح می کند که چگونه می توان ازتحقق پذیری اهداف اطمینان حاصل نمود ؟ به این منظور استفاده از ملاک ها واستانداردها اجتناب ناپذیر است . در واقع ،ملاک ها واستانداردها باید سنجش قابل قبولی از کیفیت برنامه های درسی را به نمایش بگذارند. این مقاله تلاش کرده است محتوای برنامه های درسی در آموزش عالی را براساس ملاک ها واستانداردها مورد ارزیابی قرار دهد. در آغاز اهمیت موضوع عنوان وسپس مفاهیم ملاک واستاندارد مورد توجه قرار گرفته است. در ادامه به منظور ارزشیابی از محتوا ملاک هایی پیشنهاد گردیده است ملاک ها ی ارزشیابی شامل مواردی همچون تناسب محتوا با دا نش سازمان یا فته، دیر پایی استفاده از محتوا، مفید بودن محتوا(کمک به یادگیرنده در حل مسایل زندگی)، تناسب محتوا با علایق یادگیرنده، وتاثیر محتوا در رشد وتوسعه ی جامعه هستند..در پایان نیز استانداردهای ارزیابی برنامه های درسی آموزش عالی با توجه به استانداردهای (مفید بودن، عملی بودن، مناسب بودن، و دقیق بودن)مورد بررسی قرار گرفته است.
کلید واژه ها: ملاک- استاندارد- ارزیابی - کیفیت
مقدمه
برنامه های درسی از جمله عناصر اساسی در نظام تعلیم وتربیت وبه ویژه در آموزش عالی به شمار می روند که می توانند در بهبود وپیشرفت نظام آموزشی وتحول در اجتماع مفید و مثمر ثمر باشند. امروزه در پرتو جهانی شدن و ورود گسترده فن آوری های اطلاعاتی وارتباطی ودگرگونی های سریع در سطح جوامع، نیازهای جدیدی آشکار گردیده است. برای مثال نیاز هایی" مانند کار گروهی با دیگران، روحیه سازگاری با تغییرات، حل مساله، داشتن خبرگی بالا در سطح زبان دوم وسوم وداشتن اطلاعات چند فرهنگی، امروزه در آموزش عالی مطرح می باشند"(عارفی، 1384، ص152). در پرداختن به این نیازها لازم است که آن ها را بشناسیم ودر قالب اهداف ورسالت ها درپی برآوردن آن ها تلاش نماییم. سر انجام بایستی مشخص کنیم که به چه میزان اهداف ما برآورده شده اند، که این امر یعنی سنجش میزان تحقق اهداف به وسیله ی ارزشیابی امکان پذیر خواهد بود. در نظام آموزش عالی ودر بحث محتوای برنامه های درسی توجه به این امر مهم در نگاه اول شاید ساده به نظر بیاید، اما به راستی می توان گفت که ارزشیابی از جمله مشکل ترین فعالیت ها در نظام آموزشی و به ویژه در نظام آموزش عالی به شمار می آید. سوال اساسی در اینجا این است که، محتوای برنامه های درسی در آموزش عالی را با چه ملاک هایی می توان ارزشیابی نمود. پاسخ به این سوال هدف مقاله حاضر است. در واقع هدف از این مقاله ارزشیابی محتوای برنامه های درسی در آموزش عالی با توجه به دو مولفه ی ملاک ها واستاندارد ها است. در این مقاله تلاش شده با جامع نگری پیرامون مفاهیم ملاک واستاندارد، جایگاه ارزشیابی در محتوای برنامه های درسی در آموزش عالی نمایانده شود. در این جا لازم است که ابتدا مفاهیم ملاک و استاندارد مورد بررسی قرار گرفته شوند تا درک مطالب بعدی برای خوانندگان آسان تر گردد.
ملاک[4]
"ملاک عبارت است از ویژگی ها یا جنبه هایی از پدیده مورد ارزیابی که قضاوت درباره آن ها انجام می پذیرد"(ویندهام[5] وچاپمن[6]،1990 به نقل ازبازرگان، 1383،ص34). "به عبارت دیگرملاک های ارزیابی عبارتند از مجموعه ای از جنبه های مورد نظر که برای قضاوت درباره ی مطلوبیت پدیده مورد ارزیابی مورد تاکید قرار می گیرند. شکی نیست که با وجود دیدگاه های متفاوت افراد این تاکیدها می تواند متفاوت باشد. بنابراین انتخاب ملاک ارزیابی و اتفاق نظر درباره آن یکی از مهم ترین اقدامات لازم برای انجام ارزیابی به شمار می رود"(بازرگان،1383، ص36). همچنین در فرهنگ توصیفی علوم تربیتی آمده است که: ملاک معیاری است که قضاوت، ارزیابی یا طبقه بندی بر اساس آن صورت می گیرد و به طور اختصاصی تر سطح عملکرد به عنوان هدفی است که پیشرفت بر اساس آن سنجیده می شود. این معنی در مطالعات یادگیری معمول است، برای مثال تکمیل بدون اشتباه یک سری (فرمیهنی فراهانی،1378). در ارزشیابی آموزشی عملکرد تحصیلی یک ملاک محسوب می شود. همچنین عملکرد تدریس معلم نیز می تواند به عنوان ملاک در نظر گرفته شده است. وبه همین منوال ملاک های زیادی را می توان در آموزش عالی نام برد. برای مثال اگر آموزش عالی را یک سیستم فرض کنیم و آن را متشکل ازدرون داد، فرایند و برون داد قلمداد کنیم، می توانیم دریابیم که عملکرد هر یک از این مولفه ها(درون داد، فرایند و برون داد) می تواند به عنوان ملاک درنظر گرفته شود. همانطور که ذکر شد تعیین اینکه چه چیزی به عنوان ملاک در نظر گرفته شود به عهده ی افراد ارزشیاب است وقضاوت آن هاست که نوع ملاک ارزشیابی را تعیین می کند.
.
استاندارد[7]
" استاندارد به این سوال پاسخ می دهد که چقدر از ملاک مورد نظر کافی است تا بتوان وضعیت آن را "مطلوب" قضاوت کرد"(ویندهام وچاپمن،199 به نقل از بازرگان، 1383، ص34). مثلاً در ارزشیابی تدریس اساتید در آموزش عالی، سطح مورد قبول تدریس به طور فرضی از100 نمره ، نمره ی 75 است. به عبارت دیگر اساتیدی که در تدریس یک درس مشخص نمره ی کمتر از 75 بیاورند، در آن درس ناموفق شناخته می شوند. همچنین در فرهنگ توصیفی علوم تربیتی در توصیف استاندارد آمده است که: معیار ، هنجار یا نرمی است که به منظور مقایسه یا محک زدن چیزی یا فعالیتی یا امری به کار برده می شود. سر انجام " در حوزه آموزش، استانداردها بیاناتی هستند که نشان دهنده ی سطح انتظارات صاحب نظران آموزشی از ملزومات برنامه ها ی آموزشی وشرایط این برنامه ها می باشند وکیفیت بر اساس آن ها سنجیده می شود"(ولاسینو[8] و دیگران، 2004 به نقل از محمدی ودیگران، 1384،ص32). "تعیین استانداردها، همانند ملاک ها امری قضاوتی است"(ویندهام وچاپمن،1990 به نقل از بازرگان، 1383،ص43). بنابراین با توجه به موارد ذکر شده به طور خلاصه می توان اشاره کرد که ملاک یک مبنای کلی است که صاحبنظران آموزشی برای سنجش واندازه گیری یک پدیده آموزشی(برنامه، عملکرد یا روش) به کار می برند تا بتوانند در مورد کیفیت(کاررایی و اثر بخشی) آن قضاوت انجام دهند. برای مثال عملکرد تحصیلی دانشجو یک ملاک است که با استفاده از آن می توان درمورد کیفیت نظام آموزش عالی قضاوت نمود. اما استاندارد قضاوتی است در مورد ملاک مورد نظر. به طور فرضی می توان درمورد مثال بالا سطوح استاندارد را برای عملکرد:
تحصیلی دانشجو تدوبن نمود:
-کمتر از 12 ضعیف (زیر استاندارد)
- بین 12 تا 14 متوسط
- 14 تا 17 خوب
- 17 به بالا عالی (سطح استاندارد)
همانطور که مشاهده می شود ملاک یک مبنای کلی است که با استفاده از استاندارد ، هنجاریابی می شود وسطوح کمی وکیفی آن مشخص می گردد.
ارزشیابی از محتوا با استفاده از ملاک ها
"اسمیت[9]" برای انتخاب واعتاربخشی محتوا ملاک ها و معیارهای زیر را پیشنهاد کرده است(لوی[10] به نقل از مشایخ1376، ص58).
الف) تناسب محتوا با دانش سازمان یافته
ب) دیرپایی استفاده از آن
ج)مفید بودن(کمک به یادگیرنده درحل مسایل زندگی)
د)تناسب با علایق یادگیرنده
ه)تاثیر در رشد وتوسعه جامعه
که در اینجا به طور خاص این ملاک ها در ارتباط با برنامه های درسی در آموزش عالی مورد بررسی قرار گرفته اند؛
الف) تناسب محتوا با دانش سازمان یافته؛
محتوای برنامه های درسی در آموزش عالی در ارتباط با شاخه های علوم (علوم انسانی، علوم پایه و علوم فنی مهندسی) وحتی نوع رشته های تحصیلی می توانند متفاوت می باشند. برای مثال محتوای برنامه های درسی در علوم پایه با محتوای برنامه های درسی در علوم انسانی متفاوت می باشد. همچنین در داخل شاخه ی علوم پایه، محتوای برنامه درسی رشته ریاضیات با محتوای برنامه درسی رشته شیمی متفاوت می باشد. اینکه آیا محتوای این علوم یا رشته ها با دانش سازمان یافته بشری تناسب دارد، مقوله ای است که نیازمند ارزشیابی است. در واقع این مولفه، ملاکی است که با استفاده از آن روایی محتوای برنامه ها درسی مورد سنجش قرار می گیرد. از آن جایی که حیطه ی دانش بشری به مراتب گسترده تر از حوزه دیسیپلین های علمی است و به نوعی تمامی محتواهای برنامه های درسی را در بر می گیرد. لذا لازم است که در آموزش عالی محتوای برنامه های درسی متناسب با دانش در معنای عام باشد. "هانکینز[11] تا آن جا پیش رفته است که می گوید دانش شاید تنها منبع برنامه درسی است و اجتماع و آنچه که ما درباره فراگیران می دانیم، به عنوان یک صافی درگزینش محتوا عمل می کنند"(هانکینز، 1980، به نقل از احقر،1384،ص102). به نظر نگارنده اگر بخواهیم نسبت دانش غیر دیسپلینی با دانش دیسیپلینی را در هر یک از شاخه های علوم در آموزش عالی ( علوم انسانی، علوم پایه وعلوم فنی مهندسی) مورد بررسی قرار دهیم، جدولی شبیه جدول زیر به دست خواهد آمد.
شاخه های عوم | دانش دیسیپلینی | دانش غیر دیسیپلینی |
علوم انسانی | ./. 20 | ./. 80 |
علوم پایه | ./. 80 | ./. 20 |
علوم فنی مهندسی | ./. 75 | ./. 25 |
جدول1: نسبت دانش دیسیپلینی با دانش غیر دیسیپلینی در هر یک از شاخه های علوم
از ارقام ارائه شده در جدول می توان استنباط نمود که سهم دانش دیسیپلینی در علوم پایه وعلوم فنی مهندسی بیشتر از دانش دیسیپلینی است. همچنین سهم دانش غیر دیسیپلینی در علوم انسانی نسبت به دانش دیسیپلینی در مقایسه با علوم دیگر کمتر می باشد. ارزشیابان برنامه درسی با استفاده از این ملاک ، به توازن وتعادل محتوای برنامه های درسی در آموزش عالی کمک خواهد نمود.
-1دانشجوی کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی دانشگاه بیرجند
2- دبیر زبان وادبیات فارسی
3-عضو هیئت علمی دانشگاه بیرجند
1- Criteria
[5] -Windham
[6]- Chapman
[7]- Standard
[8] -Vlasceanu
[9] Smith
[10] -lewey
[11] -Hunkins
« به نام خدا »
1- مشخصات ظاهری پایان نامه
1-1- کاغذ:
کاغذ مورد استفاده در پایان نامه به رنگ سفید و از جنس مرغوب انتخاب شود، قطع کاغذ نیز A4 بوده و در موارد خاص جهت درج جداول و اشکال بزرگ، استفاده از کاغذهای با قطع بزرگتر مجاز میباشد مشروط بر اینکه پس از صحافی پایان نامه تا خورده و به قطع A4 در آید.
1-2- رنگ جلد :
جلد پایان نامه برای کارشناسی به رنگ مشکی، کارشناسی ارشد طوسی و پایان نامههای دکتری به رنگ کرم انتخاب شود.
1-3- قطع :
قطع پایان نامه 22*30 و کاغذ A4 در نظر گرفته شود.
1-4- صحافی :
صحافی با کیفیت خوب انجام شود و نوشتههای روی جلد نیز زرکوب و خوانا باشد.
1-5- چاپ :
نوع چاپ پررنگ و با کیفیت خوب انتخاب شود، نوشتهها و به خصوص جداول و نمودارها واضح و روشن چاپ شود.
2- شرح روی جلد و صفحه عنوان
2-1- شرح روی جلد
برای تایپ مطالب روی جلد از قلم لوتوس استفاده گردد.
ترتیب قرارگرفتن مطالب روی جلد عبارت است از:
- آرم دانشگاه:
به طول و عرض 4 سانتیمتر، فاصله لبه بالایی آرم از لبه فوقانیصفحه 5/2 سانتیمتر
- نام دانشگاه:
نام دانشگاه یک سانتیمتر پائین تر از آرم با فونت 18
- نام دانشکده (در صورت وجود):
نام دانشکده 3 سانتیمتر پائین تر از آرم، با فونت 16
ـ پایان نامه کارشناسی، کارشناسی ارشد یا دکترا :
درجه تحصیلی با ذکر گرایش تحصیلی 6 سانتیمتر پائینتر از آرم با فونت 16
- عنوان پایان نامه :
عنوان پایان نامه 8 سانتیمتر پائینتر از آرم با فونت 18
- نام نویسنده پایان نامه :
نام نویسنده در زیر کلمه ”نگارش“ نوشته شود با فاصله 12 سانتیمتر پائینتر از آرم با فونت 18
- نام استاد یا اساتید راهنما :
نام استاد یا اساتید راهنما در زیرکلمه”استاد یا اساتید راهنما“ نوشته شود با فاصله 17 سانتیمتر پائینتر از آرم با فونت 16
- سال تحصیلی :
سال تحصیلی بر اساس ماه و سال ارائه پایان نامه،20 سانتیمتر پائینتر از آرم با فونت 14
- جلد :
در صورتی که پایان نامه بیش از یک جلد باشد نوشته میشود جلد اول، جلد دوم با فاصله21 سانتیمتر پائینتر از آرم با فونت 14
نام نویسنده، عنوان و تاریخ پایان نامه میبایست بر روی عطف پایان نامه نیز نوشته شود.
( رجوع شود به صفحه 23)
2-2- صفحه عنوان:
این صفحه بعد از جلد پایان نامه قرار میگیرد و مطالب آن از قبیل فواصل و فونتها مانند روی جلد میباشد با این تفاوت که پس از درجه تحصیلی رشته تحصیلی و گرایش نیز ذکر میشود.
3- ترتیب قرارگرفتن صفحات داخل پایان نامه
ـ صفحه بعد از جلد (سفید)- اجباری
- صفحه به نام خدا - اختیاری
- صفحه عنوان ـ اجباری
- صفحه تقدیم- اختیاری
- صفحه سپاسگزاری- اختیاری
-صفحه چکیده فارسی ـ اجباری
- صفحه علائم- در صورت لزوم
- فهرست مندرجات یا مطالب ـ اجباری
- فهرست شکل ها- در صورت لزوم
- فهرست جدول ها- در صورت لزوم
- مقدمه، متن پایان نامه، نتیجه گیری و پیشنهادات ـ اجباری
- فهرست مراجع ( کتابنامه ) ـ اجباری
- واژه نامه- در صورت لزوم
- ضمائم- در صورت لزوم
ـ فلاپی دیسک یا دیسک نوری- در صورت لزوم
4- نحوه ارائه صفحات داخل پایاننامه
4-1- صفحه به نام خدا: پس از صفحه سفید بعد از جلد میآید.
4-2- صفحه قدردانی و تشکر: آوردن صفحه قدردانی و تشکر اختیاری است. معمولاً از کسانی سپاسگزاری میشود که نگارنده به نوعی مرهون راهنمایی و یاری آنها می باشد.
4-3- چکیده: چکیده شامل محتوای کلی پایاننامه و بیانگر هدف و نتیجه تحقیق و پژوهش است که به صورت فشرده حداکثر300 تا 400 کلمه است که در یک صفحه ارائه میشود. چکیده شامل سه قسمت است.
قسمت اول: معرفی پروژه احتمالاً همراه با یک تاریخچه مختصر
قسمت دوم: کارهای انجام شده
قسمت سوم: نتایج به دست آمده به همراه پیشنهاداتی برای ادامه تحقیقات
چکیده میبایست حداکثر اطلاعات مندرج در پایاننامه را بدون ارائه هرگونه مرجعی به خواننده منتقل نماید. بهتر است از آوردن جملات لاتین، مخففها، فرمولها و اعداد در چکیده جلوگیری گردد. چکیده اولین صفحهای از پایاننامه میباشد که خواننده حداکثر توجه را به آن مبذول میدارد. لذا در نگارش آن میبایست دقت فراوان صورت پذیرد. ضمناً در پایان چکیده، ذکر بین 3 تا 5 کلید واژه اجباری است.
4-4- نحوه ارائه فهرست علائم اختصاری
این قسمت را میتوان با درج عبارت زیر آغاز نمود:
” در این پایان نامه به منظور سهولت و کوتاهتر شدن متن از علائم اختصاری زیر استفاده شده است“
مثال ها : گرم g .
دمای شیشه Tg .
وزن مولکولی MW
جرم M
4-5- نحوه ارائه فهرست مندرجات
فهرست مطالب (مندرجات) هر پایاننامه که در واقع رئوس مطالبی است که در متن مورد بحث قرار گرفته است، محقق و خواننده را به سرعت از محتوای پایاننامه آگاه مینماید.
ـ فهرست مندرجات پایان نامه با در نظر گرفتن نکات زیر تهیه و تایپ شوند:
ـ تایپ فهرست عنوانهای کلیه فصلها ، بخشها و گاهی زیربخشهای بدنة اصلی و سایر اجزاء از قبیل مراجع، واژهنامه، پیوستها، فهرستراهنما و امثال آن به ترتیبی که در پایاننامه آمده است و شماره صفحه شروع هر یک یا محدودة صفحات در مقابل آنها ذکر میگردد.
ـ فهرست مطالب میتواند کلی و تنها شامل سرفصلهای اصلی باشد و یا مفصل بوده و کلیه سرفصلهای فرعی را نیز در برگیرد.
ـ فاصله سطرهای فهرست به اندازه 2 برابر فاصله بین سطرهای معمولی تایپ شوند
ـ در هر فصلی شماره زیر فصلها و زیر زیرفصلها به ترتیب به اندازه فاصله یک رقم دورتر از شماره فصل سطر بالا تایپ گردند تا خواننده با یک نظر، سریعاً به تعداد فصلها و زیر زیرفصلها در یک فصل بخصوص پی ببرد.
ـ شمارهگذاری فصلها، زیرفصلها و زیر زیر فصلها بهترتیب از راست به چپ تایپ شود.
مثال :
فصلها را به 3،2،1 . . .
زیر فصل ها را به 1-1 /. 1-2- / 1-3-
زیرزیرفصلها را به 1-1-1- / 1-1-2- / 1-2-1- / 1-2-2 - / 1-3-1- / 1-3-2- تقسیم شوند.
4-6- نحوه ارائه شکلها، جدولها، تصویرها
- اشکال وجداول ارائهشده در پایاننامه، بایستی با قید شماره و عنوان به زبانفارسی ارائهگردند.
- عناوینشکلها در زیر آنها و عناوین جداول در بالای آنها میآید و با فونت 10 تایپ شود.
- بهکلیه شکلها، جداول و فرمولهایی که وجود دارند، میبایستی حداقل در یکجا از متن پایاننامه اشاره شود.
ـ در شمارهگذاری اشکال وجداول شماره فصل مربوطه قید گردد برای مثال شکل (3-4) به مفهوم شکل شمارة 4 از فصل سوم میباشد.
- بین کلیه شکلها، جدولها، فرمولها و متن پایاننامه در قسمت پائین و بالای شکل یا
جدول یک سطر خالی لازم است ولی بین عناوین شکلها یا جدولها با خود شکلها و جدولها سطر خالی لازم نیست.
- اگر شکل یا جدولی از مراجع دیگر کپی شده است باید در انتهای عنوان آنها شماره مرجع مربوط در داخل کروشه ذکر شود.
- از الصاق هرگونه تصویر، نمودار، نقشه، جدول و غیره به صفحات پایاننامه خودداریشود.
4-7- نحوه ارائه فرمولها
ـ کلیه فرمولها بایستی شماره داشته باشد و شمارهها در منتهیالیه سمتراست سطر و در داخل پرانتز ذکر شود.
ـ فرمولها میبایست از منتهیالیه سمتچپ شروعشود و حتیالامکان تایپ گردند.
در صورتیکه فرمولها، شماره یا معرف دیگری نداشته باشند در وسط قرار میگیرد.
|
ولی اگر دارای شماره یا معرف دیگری در سمت چپ باشند، شماره یا معرف به فاصله یک سانتیمتر از سمت چپ و فرمول با فاصله 5 میلی متر از آن نوشته شود.
1) (a+b) = 0
2) x2 = a-b2
- اگر پارامتر و یا متغیری در فرمول با فونت خاصی آمده، در توضیح آن نیز باید با همان فونت ظاهر شود.
- در انتهای فرمولها باید ویرگول یا نقطه بیاید، هنگامی ویرگول میآید که بعد از آن میخواهیم بعضی از پارامترها و یا متغیرها را توضیح دهیم.
- لازم است کلیه پارامترها و یا متغیرهای فرمولها توضیح داده شود (بلافاصله بعد از فرمول و یا در لیست علائم که در اوایل نوشتارآمده است)، به جزء کمیتهایی که خیلی شناخته شده میباشد. مثل T (دما)، P ( فشار) و غیره .